انقلاب بيدارساز (2)

نويسنده: سيد مهدي طاهري




نقش انقلاب اسلامي ايران در بيداري جهان اسلام

2. شبه قاره هند

گسترش افكار انقلابي در شبه قاره هند نيز بي تاثير نبوده و ما در صدديم تا در اين منطقه به بررسي بازتاب انقلاب اسلامي در كشورهاي افغانستان، پاكستان، هند، كشمير و بنگلادش بپردازيم.

2. 1. افغانستان:

تاثير انقلاب اسلامي بر افغانستان، به دليل اشتراكات فرهنگي و زباني دو كشور، پيش از پيروزي انقلاب در قالب مقاومت مردم در برابر كودتاي كمونيستي طرفدار شوروي نمود يافت. به فاصله 9 ماه پس از وقوع كودتاي ماركسيستي در كابل، انقلاب اسلامي در ايران نيز به پيروزي رسيد و به سرعت تاثيرهايي در ابعاد مبارزاتي و سياسي افغانستان بر جاي گذارد. همچنين پس از پيروزي انقلاب ايران و اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ شوروي نيز ،گروه هاي شيعه و سني كه اكثرا نام اسلام را حمل مي كردند (مجاهدين افغاني)، از انقلاب اسلامي الهام گرفته و بدون شك تاكيد اين گروه ها به اسلام تحت تاثير اين انقلاب صورت گرفته بود. (12)هم زماني ورود نيروهاي ارتش سرخ به افغانستان با اتفاقات داخلي ايران، باعث توجه و عنايت خاص مسئولان انقلاب اسلامي به اين سرزمين شد و لذا در كنار آثار عميق معنوي بر روند جهاد مردم افغانستان، تاكتيك هاي مبارزاتي مردمي كه در جريان مبارزات گسترده مردم مسلمان ايران عليه رژيم شاه به كار گرفته شده بود، بر شيوه مبارزاتي افغان ها نيز تاثير به سزايي گذارده و قيام هاي مردمي در شهرهاي هرات و كابل در سال 1979 نمونه هاي اوليه و مهم از شيوه هاي جهادي مردم مسلمان ايران بود كه فضاي مبارزه مردم مسلمان افغانستان را دچار تحولي بنيادين كرد(13)و ايران نيز با استفاده از اين موقعيت مردمي، به سازماندهي و انسجام گروه هاي مبارز و جهادي پرداخت.
با خروج نيروهاي شوروي از افغانستان، مبارزات مجاهدين افغاني ماهيت ديگري پيدا كرده و از جنبه جهادي و عقيدتي، حالتي سياسي و اقتصادي به خود گرفت و گروه هاي جهادي به منظور تقسيم و تثبيت قدرت خويش با يكديگر به نزاع پرداختند كه در نهايت اين اختلافات منجر به جنگ داخلي در افغانستان شد. با تداوم مناقشه افغانستان و تضعيف گروه هاي جهادي، زمينه براي به صحنه آمدن گروه طالبان فراهم شد و آنها با حمايتهاي قدرت هاي خارجي، از جمله آمريكا و عربستان براي مدتي در موازنه قدرت از سايرين پيشي گرفتند. از جنبه سياسي ايدئولوژيك نيز ضمن ارائه قرائت خاصي از اسلام، مدلي هم براي حكومت اسلامي و مملكت داري مطرح كردند كه در تقابل با اسلام ناب بوده و لذا به تدريج با توسعه حوزه نفوذ آنها در افغانستان، تمام سرمايه گذاري ايران در افغانستان با مانع مواجه شد. پس از حادثه 11 سپتامبر، گرچه تداوم اين روند با فروپاشي قدرت آنها توسط آمريكا دستخوش تغيير و تحول گرديد؛ ولي ذكر اين نكته ضروري است كه ايران همواره با حمايت برخي گروه هاي اسلامي، به دنبال گسترش آرمان هاي اسلامي در اين كشور بوده است.

2. 2. پاكستان:

پاكستان به عنوان يكي از همسايگان مهم ايران، از لحاظ سياسي و اجتماعي در معرض تاثير گذاري انقلاب اسلامي واقع شد. گرچه در توالي و تقارن انقلاب اسلامي، هيجانات مردمي و تخيلات اجتماعي در تاسي از انقلاب در پاكستان چشمگير بود؛ اما در اين كشور نيز هم زمان با انقلاب اسلامي، با كودتاي نظاميان به رهبري «ضياء الحق»، وي با تسلط بر كشور خود سردمدار احياي اسلام گرديد كه در اين خصوص بايد خاطر نشان كرد كه وقوع چنين امري گرچه احتمال دارد كه ناشي از الزام هاي تاريخي و انگيزه هاي شخصي باشد؛ ولي علاوه بر آن مي توان ادعا نمود كه تاكتيكي براي كنترل اسلام گرايي و انقلاب گرايي برخاسته از تحولات ايران بوده است.
هم زماني كودتاي نظامي مذكور با انقلاب اسلامي ايران، نتوانست مانعي براي گسترش افكار آرماني انقلاب اسلامي ايران در اين كشور گردد؛ بدان خاطر كه با وقوع انقلاب اسلامي ايران، بارقه اميد را در دل مسلمانان به خصوص شيعياني كه خواستار تشكيل حكومت اسلامي و اجراي احكام اسلامي در كشورشان بودند، زنده كرد. گواه بر اين مطلب اين است كه عدم آگاهي شيعيان پاكستان از مكتب تشيع - خلاصه شدن فهم آنها از تشيع اثني عشري در عزاداري ها و همچنين رواج خرافات در ميان آنها - باعث شده بود تا شيعيان در محيط كار و اجتماع، مراكز آموزشي و دانشكده ها مورد تمسخر اطرافيان خود قرار گرفته و شيعه بودن خود را مخفي كنند، اما پس از انقلاب اسلامي از يك سو با گسترش ارتباط شيعيان پاكستان با حوزه هاي علميه آنها آگاهي مذهبي عميق تري پيدا كرده و بدين ترتيب اعتماد به نفس لازم در ميان آنها پديد آمد.( 14)
با ايجاد آگاهي ناشي از انقلاب اسلامي ايران در ميان شيعيان پاكستان، به تدريج آنها با خروج ازحالت انزوا به انسجام و سازماندهي نيروهاي خود توجه كرده و در اين راستا در آوريل 1979 ،گردهمايي عظيمي را در ايالت پنجاب به رهبري «علامه مفتي جعفر» در اعتراض به ناديده گرفته شدن فقه جعفري در قوانين اسلامي كشور و تحميل فقه حنفي، برگزار كردند(15)كه اين اقدام شيعيان عليه دولت وقت حتي در تاريخ پاكستان بي نظير بود. آنها با اين اقدام ضمن نشان دادن خروج شيعيان از انزوا، خواستار تاثيرگذاري بر سياست گذاري هاي كشور شده و يكي از بزرگ ترين ثمرات اين اقدام آن بود كه ضياءالحق اعلام كرد كه در آينده در همه قوانين كشور فقه جعفري را لحاظ كرده و قانوني مخالف آن تصويب و اجرا نخواهد شد.( 16)
در ادامه فعاليتهاي شيعيان جهت دست يابي به حقوق شيعيان در جامعه پاكستان، دومين اجتماع در جولاي1980 در اسلام آباد تشكيل گرديد كه در آن شيعيان خواستار «تعيين سهميه مخصوص از پستهاي مهم دولتي شده و از دولت خواستند كه در تبليغات مذهبي راديو و تلويزيون به شيعيان نيز به طور مساوي فرصت تبليغ مذهب شان داده شود».(17) همچنين تجمع ديگري در جولاي سال 1987 با سخنراني «عارف حسين الحسيني» برگزار شد كه وي در دفاع از حقوق شيعيان، مطالب بسيار تندي عليه استكبار جهاني، وهابيون و رژيم ضياءالحق ابراز داشت. (18)
به دنبال بسط نفوذ و قدرت اجتماعي شيعه ناشي از گسترش آگاهي متاثر از انقلاب اسلامي ايران، ترس از الگوبرداري انقلاب اسلامي در پاكستان، سبب بروز عكس العمل هايي از سوي رژيم پاكستان، وهابيت، عربستان سعودي و آمريكا شد. در اين زمينه دولت پاكستان نيز براي پيشگيري از تكرار حوادث مشابه انقلاب اسلامي ايران در داخل كشور پاكستان، با توجه به فراهم شدن زمينه هاي آن توسط شيعيان، سياست نزديكي بيشتر به غرب و كشورهاي ثروتمند عربي حاشيه خليج فارس را در پيش گرفت. همچنين گروه هاي وهابي نيز از سال 1983 خشونت هاي گسترده اي را عليه شيعيان در اين كشور اعمال كردند كه از جمله مهم ترين خشونت ها در دهه 1980، مي توان به حمله وهابيها به روستاهاي شيعه نشين در شمال پاكستان، ترور مسئولان ايراني و شهادت عارف الحسيني رهبر شيعيان پاكستان اشاره كرد كه در اين راستا وهابيون با كمك عربستان براي جلوگيري از نفوذ انقلاب اسلامي در اين كشور اقدام هاي ديگري نيز انجام دادند كه كمك هاي مالي عربستان به دولت پاكستان، اعطاي وام هاي بدون بهره و همكاري هاي نظامي و امنيتي، تاسيس حوزه هاي علميه، دانشگاه ها، كتابخانه ها و مساجد از جمله آنهاست. (19)
در مقابل جمهوري اسلامي ايران نيز همواره فعاليت هاي زيادي در گسترش افكار انقلابي در پاكستان انجام داده كه نتايج مطلوبي را نيز به همراه داشته كه مهم ترين آنها عبارتند از: تقويت موقعيت ديني و سياسي شيعيان در جامعه، به ويژه در برابر دولت سني، ارتقاء سطح فكري و بينش سياسي در نسل جوان شيعه، تشكيلاتي تر شدن گروه هاي شيعي، افزايش اقبال به سمت روحانيت و تقويت اين نهاد در ميان شيعيان، تقويت روحيه مبارزه و مقاومت اسلامي در برابر حكومت هاي داخلي و دولت هاي بيگانه.( 20)

2. 3. هند:

ايران در چشم هندي ها از يك سابقه تاريخي و الهام بخش برخوردار بوده و اين امر به طور خاص نزد مسلمانان هند، به خصوص شيعيان اين كشور برجسته مي باشد. با پيروزي انقلاب اسلامي در ايران به عنوان يك پديده بزرگ و شگرف، از آنجايي كه توجه كليه جهانيان به پتانسيل ديني و سياسي اسلام جلب شده و اخبار آن در سراسر جهان منتشر شد، لذا مسلمانان هند نيز به عنوان اقليت تحت فشار در كشور هند، در معرض تاثير پذيري از آن قرار گرفتند كه شاهد اين مدعي حضور تعداد زياد طلبه علوم ديني از كشور هند در ايران است كه استقبال آنها از انقلاب اسلامي مي تواند ناشي از اهداف گوناگوني باشد؛ از يك سو عرضه انقلاب و تقاضاي تاريخي و معنوي مسلمانان محتمل بوده و از سوي ديگر نيز مسلمانان محروم و مستضعف همانند هندي ها كه خود را مستحق دريافت حمايت هاي مادي از مسلمانان ثروتمند همانند ايران و ساير كشورهاي خاورميانه دانسته، احتمال گرايش و تمايل به ايران را دارد.

2. 4. كشمير:

بررسي بازتاب انقلاب اسلامي در هند، ذهن همه را به سمت كشمير معطوف مي كند؛ زيرا از لحاظ تاريخي، ايران خاستگاه و پايگاه صدور و تبليغ اسلام براي آنان بوده است و همچنين وجود عوامل هم گرايي بين ايران و مردم كشمير، از جمله دين، مذهب، فرهنگ، زبان، جغرافيا و... به گونه اي نافذ و جاذب از زمينه هاي تاثيرگذاري انقلاب بر ساكنين مظلوم كشمير بوده و (21)در اين كشور كه آن را به دلايل فرهنگي - تاريخي «ايران صغير» خوانده اند، شعارهاي انقلاب اسلامي در ناآرامي هاي اين كشور به چشم خورده و اهالي «كشمير آزاد» به شدت طرفدار انقلاب اسلامي اند.()22 همچنين تاثير انقلاب اسلامي بر آنها در انتخاب مساجد به عنوان پايگاه هاي مبارزه و همچنين شعارهاي آنها، به وضوح قابل مشاهده بوده و ايران نيز همواره ظلم و تعدي كشور هند را به مسلمانان اين كشور محكوم كرده است .

2. 5. بنگلادش:

شواهد حاكي از اين است كه انقلاب اسلامي ايران در بين مسلمانان بنگلادش نيز بازتاب هايي داشته و زمينه هاي مساعد بازتاب انقلاب ايران در اين كشور ناشي از سابقه تاريخي و سياسي اسلام در اين سرزمين بوده است. اسناد موجود در اين زمينه حاكي از آن است كه انقلاب اسلامي ايران در اين كشور سبب تشكيلاتي شدن اقليت شيعيان در آنجا شده است (اسناد سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي) و مهم ترين عاملي كه منجر به بازتاب انقلاب ايران در آنجا شده، حضور طلاب علوم ديني در مدارس مركز جهاني علوم اسلامي بوده و در اين زمينه تشكيلات ديني كه به تاسي از انقلاب اسلامي در آنجا ايجاد شده، به تبليغ انقلاب اسلامي پرداخته اند .

پی نوشتها:

12. محمدي محمدي منوچهر، بازتاب جهاني انقلاب اسلامي، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي،:1385 433
13. شهبازي محمد باقر، بررسي اجمالي موقعيت كنوني شيعيان پاكستان، نامه فرهنگ جمهوري اسلامي ايران، سال 1367:1369-.1368
14. گلي زواره غلامرضا، شناخت كشورهاي اسلامي و نواحي مسلمان نشين، قم؛ مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي،.214:1380
15. محمدي محمدي منوچهر، بازتاب جهاني انقلاب اسلامي، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي،1385 : 426 - .427
16. روزنامه رسالت، 26/ 6/ .1367
17. نصوحيان مهدي، شيعيان پاكستان و انقلاب اسلامي، سايت مركز اسناد انقلاب اسلامي، WWW.irdc.ir/article.
18. بختياري عليرضا، گزارشي از شيعيان و اهل سنت پاكستان، سازمان تبليغات اسلامي، 4:1363
19. نعيميان ذبيح الله، انقلاب اسلامي و بازتاب آن بر پاكستان، سايت مركز اسناد انقلاب اسلاميWWW.irdc.ir/article.
20. حشمت زاده محمد باقر، تاثيرات اسلامي ايران بر كشورهاي اسلامي، تهران؛ پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، :1385 .259
21. ملكوتيان مصطفي، تاثيرات منطقه اي و جهاني انقلاب اسلامي، مجله دانشكده حقوق و علوم سياسي، شماره 61، :1382 .277
22. گلي زواره غلامرضا، شناخت كشورهاي اسلامي و نواحي مسلمان نشين، قم؛ مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي،:1380 286

منبع: http://www.pegahhowzeh.com